سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بى‏نیاز از عذر بودن ارجمندتر تا از روى راستى عذر آوردن . [نهج البلاغه]
پانویس

اگر چه حالیا دیریست کان بی کاروان کولی

ازین دشت غبار آلود کوچیده ست،

و طرف دامن ازاین خاک دامن گیربرچیده ست:

هنوز از خویش میپرسم

آه

چه می دیده ست آن غمناک روی جاده نمناک

زنی گم کرده بویی آشنا،و آزار دلخواهی1؟

سگی ناگاه دیگر بار

وزیده بر تنش گمگشته عهدی مهربان با او

چنانچون  پار یا پیرار2؟

سیه روزی خزیده در حصاری سرخ3؟

اسیری از عبث بیزار و سیر از عمر4

به تلخی باخته دار و ندار زندگی را در قماری سرخ؟

وشاید هم درختی ریخته هر روز همچون سایه در ریزش

هزاران قطره خون بر خاک5 روی جاده های نمناک؟

چه نجوا داشته با خویش؟

پیامی دیگر از تاریکخون دلمرده سودازده،کافکا6؟

-(درفش قهر،

نمای انتقام ذلت عرق یهودی از نظام دهر،

لجن در لج،لج اندر خون و خون درزهر). -

همه خشم و همه نفرین،همه درد و همه دشنام؟

درود دیگری بر هوش جاوید قرون و حیرت عصیانی اعصار

ابر رند همه افاق،مست راستین خیام7؟

تفوی دیگری بر عهد و هنجار عرب،یا باز

تفی دیگر به ریش عرش وبر آیین این ایام ؟

چه نقشی می زدست آن خوب

به مهر و مردمی یا خشم یا نفرت؟

به شوق شور یا حسرت؟

دگر بر خاک یا افلاک روی جاده نمناک؟

دگر ره مانده تنها با غمش در پیش آیینه

مگر،آن نازنین عیار وش لوطی8؟

شکایت می کند ز آن عشق نا فرجام دیرینه،

وز او پنهان،به خاطر می سپارد گفته اش طوطی؟

کدامین شهسوار باستان میتاخته چالاک

فکنده صید بر فتراک روی جاده نمناک؟

هزاران سایه جنبد باغ را،چون باد بر خیزد

گهی چونان گهی چونین.

که می داند چه می دیده ست آن غمگین؟

دگر دیری ست کز این منزل ناپاک کوچیده ست.

و طرف دامن از این خاک بر چیده ست.

ولی من نیک میدانم،

چو نقش روز روشن بر جبین غیب می خوانم،

که او هر نقش می بسته ست،یا هر جلوه می دیده ست،

نمی دیده ست چون خود پاک روی جاده نمناک.

                                                                               تهران،اردیبهشت????

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پانویس*: مطالب زیر را شاعر این اثر مهدی اخوان ثالث به عنوان پانویس قید کرده: "مدتهاپس ازخودکشی صادق هدایت** همین چندی پیش در اخبار او خواندم که در ایام نزدیک به آن فرجام تلخ،چند اثرمنتشرنشده خودراکه نزد این وآن بوده ازشان میگیرد و با آنچه از این دست آثار پیش خودش بوده، یکجا ودر یک لحظه بحرانی و خشماگین، می سوزاند، و از آن جمله کتاب یا کتابچه ای بوده است یا نمی دانم چه، نامش "روی جاده نمنا ک"...

اکنون این زمزمه ایست با او و برای او و کتیبه شکسته بسته ای بر آستانه یاد ارجمند   او ..."

اخوان ثالث در عبارتهای این شعر به چندین داستان کوتاه و 2 اثر دیگر از صادق هدایت اشاره داشته که در پانویسهای زیر به آنها اشاره شده:

پانویس1- داستان کوتاه "زنی که مردش را گم کرد"

پانویس 2 - داستان کوتاه "سگ ولگرد"

پانویس 3- داستان کوتاه "تاریکخانه"

پانویس 4- داستان کوتاه "اسیر فرانسوی"

پانویس 5- داستان کوتاه "سه قطره خون"

پانویس 6- ترجمه رمان "مسخ" اثر کافکا که جریان فکری صادق هدایت بسیار نزدیک به این نویسنده میباشد.

پانویس 7- هدایت کتابی در شرح و انتخاب رباعیات اصیل حکیم عمر خیام دارد

پانویس 8- داستان کوتاه "داش آکل"، شاید عبارتهای دیگری از این شعر نیز به آثار دیگری از هدایت اشاره داشته باشد که به علت  غرابت مفهوم یا عدم آشنائی کامل من با آثار هدایت جامانده باشد. مثلاً: ممکن است در عبارت "آن بی کاروان کولی" به داستان کوتاه "لاله" اشاره شده باشد ولی نمیتوان به صراحت این اشاره را دید. ویا عبارت " عهد و هنجار عرب " احتمالاً به یکی از آثار هدایت اشاره دارد که در دایره معلومات من نبود.

                                                صادق هدایت پس از خودکشی

پانویس**: صادق هدایت نام آشنای نویسنده ی بزرگی است که شاهکار او رمان "بوف کور" میباشد و داستان کوتاه "سگ ولگرد" وی نیز از معروفترین داستان کوتاه های فارسی است. به نظرم در سه داستان کوتاه "تاریکخانه" و "زنده بگور" و "اس جی ال ال" فضای فکری هدایت واضح تر از دیگر آثار وی بیان شده. فضای داستان کوتاه "حاجی مراد" در اطراف خیابان بین النهرین و روستای دره مرادبیک همدان میباشد.

هدایت با بزرگ علوی، مسعود فرزاد و مجتبی مینوی "گروه ربعه" را تشکیل دادند. بزرگ علوی در یک مصاحبه چنین چیزی گفته بود: اگر هدایت میماند شاهکار رمان فارسی را خلق میکرد.

 



محسن حمدیه ::: یکشنبه 87/1/4::: ساعت 9:49 صبح

این قصیده زیبا در رسای تندیس وفا و شاه ادب، حضرت عباس(ع) سروده شده:

شراره می‌کشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟

قلم که عود نبود آخر این چه خاصیتی است
که با نوشتن نامت شود معطر دست؟

حدیث حسن تو را نور می برد بر دوش
شکوه نام تو را حور می‌برد بر دست

چنین به آب زدن، امتحان غیرت بود
و گرنه بود شما را به آب کوثر دست

چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:
به ذوالفقار مگر برده است حیدر دست؟

برای آن‌که بیفتد به کار یار، گره
طناب شد فلک و دشت سراسر دست

چو فتنه موج زد از هر کران و راهش بست
شد اسب، کشتی و آن دشت، بَحر و لنگر دست

بریده باد دو دستی که با امید امان
به روز واقعه بردارد از برادر دست

فرشته گفت: بینداز دست و دوست بگیر
چنین معامله‌ای داده است کم‌تر دست

صنوبری ِ تو و سروی، به دست حاجت نیست
نزیبد آخر بر قامت صنوبر دست

چو شیر، طعمه به دندان گرفت و دست افتاد
به حمل طعمه نیاید به کار، دیگر دست

گرفت تا که به دندان، ابوالفضایل مشک
به اتفاق به دندان گرفت لشکر دست

هوای ماندن و بردن به خیمه، آبِ زلال
اگر نداشت، چه اندیشه داشت در سر، دست؟

مگر نیامدنِ دست از خجالت بود
که تر نشد لب اطفال خیل و شد تر، دست

به خون چو جعفر طیار بال و پر می‌زد
شنیده بود: شود بال، روز محشر، دست

حکایت تو به ام‌البنین که خواهد گفت
وزین حدیث، چه حالی دهد به مادر دست؟

به همدلی، همه کس دست می‌دهد اول
فدای همت مردی که داد آخر دست

در آن سموم خزان آن‌قدر عجیب نبود
که از وجود گلی چون تو گشت پرپر دست

به پای‌بوس تو آیم به سر، به گوشه‌ی چشم
جواز طوف و زیارت دهد مرا گر دست

نه احتمال صبوری دهد پیاپی پای
نه افتخار زیارت دهد مکرر دست

به حکم شاه دل ای خواجه، خشت جان بگذار
ز پیک یار چه سرباز می‌زنی هر دست؟

به دوست هر چه دهد، اهل دل نگیرد باز
حریف عشق چنین می‌دهد به دلبر دست1

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پانویس1- در دو بیت آخر شاعر-ابوالفضل زروئی نصرآبادی- عناصر بازی "حکم"(یک نوع بازی با ورق) را به زیبائی آورده است. در آثار شاعران و نویسندگان پیشین نیز علاوه بر استفاده از تعابیری چون "می" و "معشوق" و ...، استفاده ی هنرمندانه از عناصر بازیهایی چون شطرنج و تخته و ... نیز رواج داشته است.

مثالهایی از تلمیح به عناصر شطرنج را در زیر میبینیم:

خواجه عبدالله انصاری:
الهی عبدالله بر این بساط پیاده مانده است، رخ بر هرکه می آورد، اسب براو میدوانند. الهی آن ساعت که در شاه مات اجل مانده باشد، از دیوبند شیطان او را نگاه دار که فرزین طاعت کج رود.

کمال الدین خجندی:

به رخ چگونه نرانم پیاده های سرشک                        چنین که شاه دل از غم به مات نزدیک است

حافظ:

- تا چه بازی رخ نماید بیدقی* خواهیم راند       عرصه ی شطرنج رندان را مجال شاه نیست

- نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ           چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد

کمال الدین اسماعیل:

- پیاده شاه فلک در رکاب او بدود       به هرکجا که رخ آورد اسب پیل تنش

- رخ سوی شاه شرع نهادم پیاده لیک             در پای پیل ماندم از آن کِم** فرس نبود

خاقانی:
از اسب پیاده شو بر نطع زمین رخ نه             زیر پی پیلش بین شهمات شده نعمان***

نی نی که چو نعمان بین پیل افکن شاهنرا         پیلان شب و روزش کشته به پی دوران

ای بس شه پیل افکن کافکند بشه پیلی               شطرنجی تقدیرش در ماتگه حرمان

پانویس*: پیاده

پانویس**: که ام
پانویس***: نام شخصی که پادشاهی در کاخ مدائن او را زیر پای فیل کشت.

 



محسن حمدیه ::: یکشنبه 87/1/4::: ساعت 9:48 صبح

یکی از دغدغه های یک برنامه نویس صرفه جویی در کد نویسی میباشد که یکی از مصادیق این صرفه جویی نوشتن کدهای SQL جامع میباشد. دو تکنیک در StoredProcedur نویسی را در زیر مشاهده میکنیم. به نظرم آمد اگر مستقیماً از هر تکنیک مثالی آورده شود بیان مطلب برای نویسنده و درک مطلب برای خواننده راحت تر میباشد:

 

1-     StoredProcedure با پارامترهای پویا

صورت مسئله: درپایگاه داده ای با نام university دریک جدول به نامTfardi   1000رکورد داریم و هر رکورد شامل "name"، "family"، "city"، "gender"، "CodeMelli"،"active" می باشد. در "صفحه"ی UserIntarface هم 5فیلد متناظر و همنام با 5فیلد اول جدول داریم، فیلد "active" نیز یک یا صفر بودنش نشانگر اعتبار یا عدم اعتبار آن رکورد است. میخواهیم عمل جستجو بین این رکوردها را با پارامترهای کاملاً دلخواه که در داخل فیلدهای UserInterFace مینویسیم انجام دهیم. مثلاً:

(افرادی که شهرشان "همدان" و جنسیتشان "مذکر" میباشد.) یا (افرادی که نامشان "علی" و جنسیت "مونث دارند!!!") یا (همه افراد) یا (آنها که در کد ملی شان 387 دارند) یا (پیدا کردن شخصی با نام "امید" و فامیلی"وثاقی") یا ...

راه حل اول: ترکیبهای ممکن از پارامترها را در نظر میگیریم(در این برنامه 25=32حالت داریم) و از 32 عدد عبارت شرطی IF استفاده میکنیم.(عذاب آور بودن این راه حل را با 5پارامتر تجربه کنید)

راه حل دوم: ساخت یک StoredProcedure پویاست که به تناسب پارامترهای داده شده gnerate میشود. روش این کار را در زیر میبینیم.( کدها در visualStodio2005-C# میباشند)

 

الف) از منوی Standard مسیر زیر را دنبال میکنیم:

Website\ Add Reference \Browse

ب) از مسیر بالا سه فایل کامپوننت زیر را در برنامه Insert میکنیم:

C:\Program Files\Microsoft SQL Server\90\SDK\Assemblies folder\Microsoft.SqlServer.ConnectionInfo.dll

C:\Program Files\Microsoft SQL Server\90\SDK\Assemblies folder\Microsoft.SqlServer.Smo.dll

C:\Program Files\Microsoft SQL Server\90\SDK\Assemblies folder\ Microsoft.SqlServer.SqlEnum.dll

دو خط زیر را در قسمت کد، بالای صفحه ی مورد نظر مینویسیم.

Using Microsoft.SqlServer.Management.SMO

Using Microsoft.SqlServer.Management.Common

با فشردن دگمه ی"ُsearch" تابع زیر اجرا میشود1:

protected void Button1_Click( sender, EventArgs e)

    {

        string mySelectCommand;

        Server srv = new Server(".\\SQLEXPRESS");

        Database myDB = srv.Databases["university.mdf"];

        StoredProcedure sp_deleted = myDB.StoredProcedures["SPSearchFardi", "dbo"];

        sp_deleted.Drop();

        StoredProcedure sp = new StoredProcedure(myDB, "SPSearchFardi");

        sp.TextMode = false;

        sp.AnsiNullsStatus = false;

        sp.QuotedIdentifierStatus = false;

        mySelectCommand = "select * from Tfardi where acive=1";

        if (name.Text != "")

        {

            StoredProcedureParameter name = new StoredProcedureParameter(sp, "@name", DataType.NVarChar(50));

            sp.Parameters.Add(name);

            mySelectCommand = mySelectCommand + " and name=@name";

        }

        if (family.Text != "")

        {

            StoredProcedureParameter family = new StoredProcedureParameter(sp, "@family", DataType.NVarChar(50));

            sp.Parameters.Add(family);

            mySelectCommand = mySelectCommand + " and family=@family";

        }

       

        if (CodeMelli.Text != "")

        {

            StoredProcedureParameter CodeMelli = new StoredProcedureParameter(sp, "@CodeMelli", DataType.NVarChar(10));

            sp.Parameters.Add(CodeMelli);

            mySelectCommand = mySelectCommand + " and CodeMelli like "%"+" + "@CodeMelli" + "+"%"";

        }

        if (city.Text != "")

        {

            StoredProcedureParameter city = new StoredProcedureParameter(sp, "@city", DataType.NVarChar(50));

            sp.Parameters.Add(city);

            mySelectCommand = mySelectCommand + " and city=@city";

        }

        if (gender.SelectedValue == "f") mySelectCommand = mySelectCommand + " and gender="f"";

        else if (gender.SelectedValue == "m") mySelectCommand = mySelectCommand + " and gender="m"";

   

    sp.TextBody = mySelectCommand;

    sp.Create();

    myDB.Refresh();

}

  

   

   

 

2-Select همه کاره

برای نوشتن Select از Table های مختلف نیازی به نوشتن چندین select نداریم. بلکه میتوان با قطعه کد زیر که در StoredProcedure آن را مینویسیم یک Select را برای چندین Table استفاده کرد. در کد زیر نام جدول را به عنوان پارامتر به StoredProcedure میدهیم:

create PROCEDURE dbo.SelectPrQu (TableName NVARCHAR(50))

AS

 

DECLARE @SelectString NVARCHAR(200)

-- ساخت یک دستور به صورت پویا

SET @SelectString = "SELECT * FROM " +@TableName

EXEC sp_executesql @SelectString

 

واضح است که میتوانیم در کنار پارامتر "TableName" پارامترهای دیگری را نیز بکار برد.

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پانویس1- هنگام استفاده از این تکنیک همه ی Connection ها باید به صورت سنتی باشند یعنی فرمتشان مثل Connection زیر باشد:

server=.\SQLEXPRESS;uid=sa;pwd=;database=UNIVERSITY.MDF;Integrated Security=True

و از Connection های به فرمت زیر استفاده نشود:

Data Source=.\SQLEXPRESS; AttachDbFilename=|DataDirectory|\university.mdf; Integrated Security=True; User Instance=True

همچنین "SQL Server Management Studio Express" یا همان "SSMSEE" را نیز نصب کنید.



محسن حمدیه ::: یکشنبه 87/1/4::: ساعت 9:47 صبح

من به مردی وفا نمودم و او              پشت پا زد به عشق و امیدم

هر چه دادم به او حلالش باد              غیر از آن دل که مفت بخشیدم

 

دل من کودکی سبکسر بود                خود ندانم چگونه رامش کرد

او که می گفت دوستت دارم              پس چرا زهر غم بجامش کرد

 

اگر از شهد آتشین لب من                 جرعه ای نوش کرد و شد سرمست

حسرتم نیست زآنکه این لب را           بوسه های نداده بسیار است

 

باز هم در نگاه خاموشم                   قصه های نگفته ای دارم

باز هم چون به تن کنم جامه              فتنه های نهفته ای دارم

 

باز هم می توان به گیسویم                چنگی از روی عشق ومستی زد

باز هم می توان در آغوشم                پشت پا بر جهان هستی زد

 

باز هم می دود به دنبالم                   دیدگانی پر از امید و نیاز

باز هم با هزار خواهش گنگ            می دهندم بسوی خویش آواز

 

باز هم دارم آنچه را که شبی             ریختم چون شراب در کامش

دارم آن سینه را که او می گفت          تکیه گاهیست بهر آلامش

 

زانچه دادم به او مرا غم نیست           حسرت و اضطراب و ماتم نیست

غیر از آن دل که پر نشد جایش          بخدا چیز دیگرم کم نیست

 

کو دلم کو دلی که برد و نداد              غارتم کرده, داد می خواهم

دل خونین مرا چکار آید؟                  دلی آزاد و شاد می خواهم

 

دگرم آرزوی عشقی نیست                بی دلان را چه آرزو باشد

دل اگر بود باز می نالید                   که هنوزم نظر باو باشد!

 

او که از من برید و ترکم کرد            پس چرا پس نداد آن دل را

وای بر من که مفت بخشیدم               دل آشفته حال غافل را

 -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پانویس 1-شاعره ای که در 18سالگی اولین مجموعه ی شعرش با نام "اسیر" انتشار یافت و پس از انتشار چند مجموعه شعر و سفر به ایتالیا و آلمان و انگلستان و بازیگری و همکاری در تهیه چند فیلم، مستند موفق "خانه سیاه است" را در جذامخانه ی باباباغی تبریز ساخت. این مستند در سال 1964میلادی جایزه ی نخست فستیوال اوبرهاوزن آلمان را به خود اختصاص داد. مجموعه تولدی دیگر از بهترین کارهای نویسندگی فروغ میباشد. شعر بلند"ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" که از سروده های خود اوست به طور عجیبی منطبق بر حادثه ی تصادف و مرگ وی میباشد. از عبارتهای سروده ی فروغ که زیاد نقل شده میتوان به: "تنها صداست که میماند" و " پرواز را به خاطر بسپار...پرنده مردنی است" اشاره نمود.

 دستخط فروغ فرخزاد- قطعه ی تولدی دیگر

 یک MultiMediaCD -که چندان هم حرفه ای ساخته نشده- در بازار موجود است که درباره ی فروغ ساخته شده، شامل:

الف) دکلمه ی "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" و 2-3شعر دیگر با صدای بسیار تاثیرگذار خود فروغ

ب) چندتا از فیلم های ساخته فروغ از جمله مستند "خانه سیاه است"

ج) سالشمار زندگی فروغ از تولد تا مرگ.

د) چندتا از نامه ها و عکس ها و نقاشی های فروغ

ه) نوشته هایی از مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری و احمد شاملو و احمدرضا احمدی و ... درباره ی فروغ

و) فیلم خاکسپاری فروغ 



محسن حمدیه ::: یکشنبه 87/1/4::: ساعت 9:46 صبح

میرزا صادق ناطق از شعرای چیره زبان اصفهان است. این شاعر جادو بیان در ساختن تاریخ با حساب ابجد1 قدرت عجیبی داشته، بطوری که بیشتر قصائد وی از اول تا آخر، هر مصراعش در حساب ابجد همعدد میباشد!!!

در تاریخ تذهیب گنبد مقبره مطهر حضرت معصومه در قم، به سال 1218هجری قمری، قصیده ای گفته که شصت و دو بیت دارد و هر مصراع آن به حساب ابجد مساوی با 1218میباشد. علاوه بر آن عباراتی نیز که در اول این قصیده ذکر شده همگی1218 میباشند.  سادگی این جمله ها و ابیات نشانگر هوش سرشار و باور نکردنی این شاعر میباشد قسمتهائی از این شعر را در زیر میبینیم:

 

بسم الله الرحمن الرحیم به اسم موجود کریم

1218

این قصیده مسما به قصیده معجزیه است

1218

شصت و دو بیت

1218

یکصد و بیست و چهار مصراع

1218

این قبه گلبنی است بزیور بر آمده؟
                         1218

 

یا پاک گوهریست پر از زیور آمده؟
                          1218

وین قبه راست جای، بجائی که پایه اش
                         1218

 

از اوج مهر و ماه و زحل برتر آمده
                         1218

وین قبه رفیع بدانجا رسانده قدر
                         1218

 

کز قدر با سپهر برین همسر آمده
                         1218

روی امید جمله عالم باین در است
                         1218

 

حاجت هرآنچه بوده ازین در بر آمده
                         1218

 

در چند مصراع این قصیده ی بلند64بیتی که 4بیت از آن ذکر شد به علت تفاوت در رسم الخط  گذشته با امروز، عدد 1218 چند واحد کم یا زیاد شده است.

 -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

پانویس 1- حساب ابجد یا جُمَل یکی از فنون زیبای شعری است که از زمانهای بسیار قدیم در محاسبات نجومی قدیم و علم هیئت کاربرد داشته، در این حساب برای هر حرف از حروف عددی قائل شده و حساب جمل را تشکیل داده اند. بدین ترتیب:

 

ا=1، ب=2، ج=3، ،د=4، ه=5، و=6، ز=7 ،ح=8، ط=9، ی=10، ک=20، ل=30، م=40، ن=50، س=60، ع=70، ف=80، ص=90، ق=100، ر=200، ش=300، ت=400، ث=500، خ=600، ذ=700، ض=800، ظ=900، غ=1000

 

مثلاً در مصراع "روی امید جمله عالم باین در است" اگر اعداد متناظر حروف را باهم جمع کنیم میشود: "200+6+10+1+40+10+4+3+40+30+5+70+1+30+40+2+1+10+50+4+200+1+60+400" = "1218"

از فارسی زبانان، نخستین شاعری که مستقیماً با حروف مقطعه ابجد، تاریخ را گفته مسعودسعدسلمان همدانی است، پس از آن انوری ابیوردی از این فن اسفاده کرده است.

اما در شعری از حکیم فردوسی نیز میتوان بیت زیر را (که در هجو سلطان محمود سروده شده) با حساب ابجد تعبیر کرد:

"کف شاه محمود والا تبار    نُه اندر نُه آمد، سِه اندر چهار" که نه ضربدر نه میشود هشتادویک و سه ضربدرچهار میشود دوازده، که هشتادویک = "لئیم" و دوازده="بود"، یعنی فردوسی خواسته است بگوید: سلطان محمود لئیم بود.

اما شعرای بسیاری در گوشه و کنار اشعارشان به حساب ابجد اشاره ها کرده اند، مفتون همدانی در دوبیت زیر به تساوی "علی" و "نمک" با عدد 110 اشاره کرده:

در مکتب کائنات استاد علیست          عالم همه بنده اند و آزاد علیست

نامش به عدد موافق آمد به نمک         یعنی نمک سفره ایجاد علیست

در کتاب "دویست سخنور" نوشته آقای نظمی تبریزی میتوان با ریزه کاریها و شگفتیهای این فن آشنائی بیشتری پیدا کرد. نویسنده ی این کتاب، سال وفات دویست سخنور فارسی گوی را با ماده تاریخ بیان کرده است.

 

 

 

 

 



محسن حمدیه ::: یکشنبه 87/1/4::: ساعت 9:45 صبح


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 4
کل بازدید :47914

>> درباره خودم <<
پانویس
محسن حمدیه
پی‌نوشت، پانوشت، یا پانویس شرح یا ارجاعی است که در حاشیه متن جای می‌گیرد و ممکن است با عدد یا نشانه‌هایی نظیر ستاره مشخص گردد و در متن نیز به آن رجوع داده شود. پانویس، در واقع، بخشی از نوشته است که برای دادن اطلاع بیشتر یا اعتبار بخشیدن به نوشته فراهم می‌شود؛ اگرچه جزء ضروری نوشته تحقیقی است ولی ماهیتآ به‌گونه‌ای است که نمی‌توان آن را در متن نوشته جای داد.... (محسن حمدیه)

>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

>>آرشیو شده ها<<

>>لوگوی وبلاگ من<<
پانویس

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<